از آن« شور دورقمر»تان،حساب ماراجدا بدانید!
ا.نیکیار ا.نیکیار

جوابی کوتاه به یک ادعای بزرگ

 

درین اواخر ، بعد از تدویر کنفرانس اروپائی نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان سیلی از مطالب وتفاسیر وتعبیر های گوناگون درباره جریان و پیامد های این حادثه با اهمیت در سایت ها ونشرات برون مرزی مطرح گردیده است.اولتر از همه این امر ناشی از اهمیت بزرگی است که کنفرانس  از آن برخوردار میباشد.همچنان در این اواخر درباره بعضی مسائل زودگذرروز در رابطه به نهضت فراگیر نیز مطالبی منتشر شده است.

در مجموع بخش عمده مطالب تکراری  وبعضاًبغض آلود و تفتین آمیز به نظر میخوردکه مسلماً نیازی به دادن جواب  به آنها نیست بخصوص اینکه در اسناد منتشره ما جواب تقریباًهمه این مطالب را میتوان یافت ونیازی به ضیاع وقت نیست. واما در یکی از نوشته ها به قلم اقای «محبوب الله  زارع» مطلبی مطرح شده که بائیست درباره آن کمی مکث کرد:او مینویسد:

«ما امروز عملاً با دو «نهضت فراگیر» دارای ساختار های تشکیلاتی از هم جدا و برنامه های کاری کاملاً از هم متفاوت روبرو هستیم٠ کنفرانس هالند شورای اروپائی نشان داد که این سازمان با وجود حضور حزبی های رسالت مند دیروز در صفوفش قادر نیست در تفاهم و پیوند با رهبری اصلی در کابل یک ارگان رهبری با کفایت و با درایت که بتواند صداقت و سلامت سیاسی از خود تبارز دهد بوجود آورد و یک برنامۀ کاری با کیفیت که شایستۀ یک سازمان سیاسیست تدوین نماید٠ همین اکنون هیئت رهبری در ظاهر انتخاب شدۀ «شورای اروپائی» بوسیلۀ افراد دیگر در پشت پرده هدایت و رهنمای شده خود صلاحیت تصمیم گیری مستقل را ندارد و به گمان اغلب این افراد پشت پرده اند که ادغام «شورای اروپائی» را با «سازمان اصلی در کابل» با هراس از اینکه جایگاه خویش را به صفت رهبران معنوی خواهند باخت مانع میشوند و با این کارشان در حقیقت جمعیتی از انسان های صادق را که بخاطر تحقق آرمان های مشخصی در صفوف «نهضت فراگیر» جمع شده اند آلۀ دست میسازند٠ تصادفی نیست که رهبری «حزب متحد ملی» زیر پوشش وحدت، منابع سربازگیری را در «شورای اروپائی نهضت فراگیر» جستجو میکند چون ازضعف های آن با خبر است در غیر آن چرا این همه نشست ها و مذاکرات نه در «کابل» که هر دو سازمان مراکز رهبری خود را دارند بلکه در «هالند» صورت میگیرند؟ گمان نمیرود سازمان با چنین آشفتگی بتواند در اتحاد نیرو های ملی و مترقی نقشی ایفا کند»

در آغاز باید گفت که آقای زارع در انتزاعات فراخ خود جای بسیار بزرگی را به حدس وگمان (که تا این حد مضر به حال استدلال منطقی است) اختصاص داده است. یک سازمان سیاسی را با معیار های من در آوردی مبتنی بر حدس وگمان نمیتوان مورد ارزیابی قرار داد.بخصوص سازمان سیاسی ای را که افراد آن از پختگی بیشتر از چهل سال مبارزه سیاسی برخوردار اند.پس جای اصول در کجای استدلال آقای زارع قرار دارد؟ویا اینکه معتقد است اصولی در کار نیست که ما هم تکلیف خود را بدانیم ورنه چرا این آقا التفات ناچیزی هم به اصول اندیشه ای وتشکیلاتی ما نمی کند؟

 من نمیدانم هدف ازطرح این دو« ساختار تشکیلاتی جدا وبرنامه های کاری کاملا از هم متفاوت» چیست.

نخست درباره برنامه کاری:

آیاهدف منتقد این است که ما بایستی برنامه کاری تدوین شده از جانب هیات اجرائیه مرکز را عملی بسازیم ویا اینکه برنامه کاری کاملاً مشابهی با رفقای مرکزداشته باشیم؟آیا این بدین معنی است که  اگر رفقای مرکز برنامه کاری شان اینست که در قبال احزاب شرکت کننده در دولت برخورد انتقادی وهوشدارنده داشته و برنامه های مشخص ومتفاوت برای تامین ارتباط بایک، یک  آنهارا تدوین نموده باشد، ماهم درینجا دولت خیالی وابسته نيمه تفنگ سالارونیمه فئودالی ونیمه نارکوتیک رادر برابر خود قرار بدهیم ودرباره آن مانند رفقای ما در داخل کشور برنامه کاری مشابه را عملی کنیم؟ویااگر برنامه کاری رفقای ما در داخل کشور این است که حتماً کار تشکیلاتی را در قریه ها ازمراجعه به دهقانان شروع کنند ماهم در اروپا این کار را انجام بدهیم؟ مگر« برنامه کاری» غیر از این گونه موارد است؟ نکند هدف آقای زارع  برنامه ویامرامنامه سازمان است. اگر چنین نظری را داشته باشند بهتر بودروشنتر می گفتند تا ما بسیار ساده برایشان می گفتیم که ما در اروپا مرامنامه دیگری نداریم جز آنکه در شهر کابل به تاریخ13 جوزای سال 1384 خورشيدی به تصویب مجلس موسسان نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان رسیده است.ما اعضای سابق «نهضت میهنی »به تاریخ 25 فبروری سال 2006در شهر Castricum هالند ادغام کامل سازمان خود را به نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان اعلام داشتیم.فکر می کنم ادغام معنی بسیار روشنی است ونیازی به تفسیر آن دیده نمیشود.

وامادرباره مسئله تشکیلات. اولاً چه کسی از کسانی که از لحاظ موقعیت سازمانی صلاحیت آن را دارند گفته است ما تشکیلات مرز بندی شده جداگانه ای با داخل کشور داریم؟ما تشکیلات موقت خود را در درون «نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان» با نشاط وسربلندی ادغام کردیم وکنفرانس اروپائی نهضت هم برهمین مبنا برگذار گردید. اینکه دیگران اگر ادعای خلاف آن را مطرح میسازند باید بکوشند تاادعای خود را ثابت کنند.این مطلب باهمین وضاحت سرجایش !واما واقعیت اینست که ما در شرایطی بکلی جداگانه نسبت به رفقای ما در داخل کشور فعالیت داریم واین واقعیت مارا دربرابر انتخاب شیوه ها وراهها و وسایل کاردستیابی به اهداف ازنوع جداگانه ای قرار میدهد.

آیا این تفاوت شرایط مبارزه التزاماً باید ایجاد گر تشکیلات متفاوت باشد؟ اگر چنین است امر تداوم مبارزه احزاب سیاسی  داخل در بیرون از کشور به امری لا اقل دشوار ، اگر نگوئیم ناممکن، مبدل میگردد. 

من معتقدم که علیرغم تفاوت ماهوی شرایط مبارزه در داخل وخارج کشور و آنهم در کادر یک سازمان واحد،هم ممکن وتاکنون هم به صلاح بوده است تا سازمانهای خارج از کشور بوسیله رهبری داخل هدایت گردند.در تاریخ جنبش ترقی خواهانه عکس این وضع بیشتر معمول بوده است که گویا ترین مثال آن رهبری حزب توده ایران در دوران ترور واختناق شاه از خارج از کشور بود وطوریکه دیده شد یگانه راه حل هم برای زنده ماندن حزب همین راه بود.ولی امروز ما در دوران دیگر ودر شرایط دیگری قرار داریم:

ما اگر میخواهیم برای بهروزی ودرخدمت مردم افغانستان مبارزه بکنیم باید پیوندارگانیک با رهبری داخل کشور داشته باشیم ومجموع فعالیتهای خود را تابع وضع موجود ودید رهبری داخل کشوردرباره اوضاع بدانیم.

اتفاقا یکی از بحثهای داغ داخل نهضت در اروپا قبل از تدویر کنفرانس ارپائی این بود که:بخش اروپائی نهضت در رابطه به رهبری عمومی نهضت در کجا قرار دارد؟عده ای از رفقا بر این اعتقاد بودند که با توجه به نقش با اهمیت سیاسی نهضت دربیرون از کشور وتجمع عمده ترین بخش رهبران وکادرهای سابق حزب دموکراتیک خلق افغانستان ومتحدین سیاسی آن دردرون نهضت ،بائیستی صلاحیتهای بیشتری را در عرصه تصمیم گیری در مواردی که به اروپا مربوط میشود برای بخش اروپائی نهضت مطرح ساخت.عده دیگری علیرغم توجه به واقعیت متذکره معتقد بودند که سیاستهای نهضت دراوضاع کنونی در داخل کشور تعین میشود وامری طبیعی خواهد بودکه تمام اعضای نهضت در هر جائی که هستند ودرهر مقامی که قبلاً قرارداشته اند،از دساتیر مرکز واحد رهبری در داخل کشورمتابعت داشته باشند.  بحثهای طولانی درین مورد به این نتیجه انجامید که میدان مبارزه در داخل کشور قرار  دارد ورفقای رهبری سازمان در داخل کشور بائیستی صلاحیت عام وتام را درمورد سرنوشت نهضت در هر جائی که است بعهده داشته باشند.

این را همه میدانند که بخش قابل ملاحظه نیروی فکری وکادر های مجرب نهضت در اروپا بسر میبرند وبه همین اعتبار است که رهبری نهضت در داخل کشوربصورت  طبیعی این صلاحیت را برای رهبری نهضت در اروپا در نظر گرفته است که در مورد مسائلی که صرفاً مربوط به فعالیتهای نهضت در عرصه اروپائی میگردد، هیات رئیسه بخش اروپائی نهضت از استقلال نسبی برخوردار است ونمیتوانست شیوه دیگری منطقی تر باشد.بناً صحبت از«ساختار های تشکیلاتی جدا از هم» درین میانه ، نه منطقی ونه منطبق با واقعیت است.

آقای محبوب الله زارع چنین حکم صادر میکند:« کنفرانس هالند شورای اروپائی نشان داد که این سازمان با وجود حضور حزبی های رسالت مند دیروز در صفوفش قادر نیست در تفاهم و پیوند با رهبری اصلی در کابل یک ارگان رهبری با کفایت و با درایت که بتواند صداقت و سلامت سیاسی از خود تبارز دهد بوجود آورد و یک برنامۀ کاری با کیفیت که شایستۀ یک سازمان سیاسیست تدوین نماید٠...»درینجا برای آقای زارع میگوئیم :بی معنی بودن حرفهای تان ارزانی تان باد!وآنچه در پی این حرفهای بی معنی آمده است بد تراند!بنا"جواب طلب نیستند.

به بینید چه نتیجه گیری ای از این بخش گفته ها به عمل می آید:« تصادفی نیست که رهبری «حزب متحد ملی» زیر پوشش وحدت، منابع سربازگیری را در «شورای اروپائی نهضت فراگیر» جستجو میکند چون ازضعف های آن با خبر است در غیر آن چرا این همه نشست ها و مذاکرات نه در «کابل» که هر دو سازمان مراکز رهبری خود را دارند بلکه در «هالند» صورت میگیرند؟ گمان نمیرود سازمان با چنین آشفتگی بتواند در اتحاد نیرو های ملی و مترقی نقشی ایفا کند...»

نه آقای زارع، بشما اطمینان میدهیم هیچ کسی تاکنون قادر نبوده است به معنی واقعی از میان ما سرباز گیری کند.اگر کسی بازمانده هارا جمع آوری کند نباید در میدان سیاست (آنطوریکه ما وشما از آن تصور داریم)اسمش را سرباز گیری نامید.مگر شما خود معترف نیستید که غنی ترین گنجینه فکری ورهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان ومتحدین سیاسی آن در نهضت فراگیر گرد آمده است؟ ازین گنجینه تا کنون چیزی به یغما نرفته است.مطمئن باشید.

واما درباره ضرورت مذاکره ما در داخل کشور: اگر شما با دقت اسناد مارا مطالعه کنید می بینید که تاکید ما براین بوده است که سازمانهائی که در داخل کشور هم فعالیت دارند وخواهان مذاکره با ما هستند ، به نظر ما بهترین محل برای مذاکره انها داخل کشور است.والسلام

 

 

 

 

 


August 5th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات